ای کـاش کـبوتر حریمـت باشم
یا هم نفس صبح و نسیمت باشم
از چشـم دلم بیا و بردار حـجاب
تا زائر چشـمان رحیمـت باشـم
***
صحن تو پر از تب عبوری سبز است
لبـریز تبـسم حضـوری سبز اسـت
مـن تـوشـة کـربلام را مـی گـیرم
از پنجره ای که غرق نوری سبز است
شاعر : یوسف رحیمی
سلام اشعار عالی بود-علی یارتون
سلام.خداقوت.زیبا بود.به ما هم سر بزن