آرزویم نه به دل باغ بهشت و حور است
نه مرا جنت و فردوس برین منظور است
یا غریب الغربا میوه قلب زهرا(س)
خواهشم خواهش سلمانی نیشابور است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سخن به مدح تو باید فصیح و کامل گفت
هم از شکوه مقامت ، هم از فضائل گفت
شبیه صائبِ صاحب سخن قصیده نوشت
غزل غزل سر زلف تو را چو بیدل گفت
نه چند مثنوی و قطعه و غزل ، باید
که شرح قصة حسن تو در رسائل گفت
عبا ، نه ... اینکه گدای شما شدم کافیست
حدیث حسن تو کی می توان چو دعبل گفت
تفضلی ! که فقط از تو خوانده ام یک
عمر
و من نگفته ام و هر چه بود این دل گفت
زلال اشک مرا از تبار کوثر کن
در آسمان دو دستت مرا کبوتر کن
*
به قفل بسته کلید اجابت است اینجا
که آستانة جود و کرامت است اینجا
به دلنوازی جان در رواق او بنشین
چرا که قبر مسیحای عترت است اینجا
بکوش تا پرِ پروانه اش شوی ، زیرا
پر از تلأ لؤ شمع هدایت است اینجا
زلال اشک تو از چشمة خلوص دل
همیشه إذن دخولِ زیارت است اینجا
نه دیدن حرم و قبر و صحن و گلدسته
هدف وصال حقیقی حضرت است اینجا
دوباره کسبِ ثواب هزار حج کردم
طواف قبرِ تو یا ثامن الحجج کردم
*
ببین که حال و هوای حرم چه
عرفانیست
پر از بلور و کبوتر پر از چراغانیست
به لطف گنبد و گلدسته های زر پوشش
همیشه صحن حرم پر فروغ و نورانیست
کجاست روضة رضوان به غیر از این
مرقد
کجاست جنت الأعلی اگر که اینجا نیست
صدای پر زدن بال جبرئیل است این
در ازدحام حرم گرمِ عطر افشانیست
حدیث سلسله از یادمان نخواهد رفت
ولایتت به خدا شرطی از مسلمانیست
هزار مرتبه شکر خدا که نور تو
چراغ زندگی مردمان ایرانیست
کتاب رأفت و مهرت پر از حکایتها
نظیرِ قصة آن پیر مرد سلمانیست
ز یادِ مردمِ سایه نشین ایوانت
نرفته خاطره های نماز بارانت
*
سلام ! مظهر یکتای « لیس إلا هو »
سلام ! حضرت خورشید ! ماهِ یوسف رو
مقام عصمتتان « إنما یرید الله »
قسم به اشهد أن لا اله الا هو
شبی نشان بده از باب « یطمئن قلوب
»
به چشم خسته مان گوشه ای از آن ابرو
دخیل گریه ببندید زائران اینجا
به حلقه های ضریح مطهر از هر سو
چگونه ضامن دلهای ما نخواهد شد
رئوف شهر که کرده ضمانت آهو
خوشا به حال کسی که شبیه اهل نظر
به خدمت حرمش گیرد از مژه جارو
غباری از اثر رفت و آمدش شاید
شبیه فرش حرم بر روی سرش باشد
*
همیشه باغ لبش غنچة تبسم داشت
که خنده با لب نورانیش تفاهم داشت
تمام عمر شریفش ، مکارم الأخلاق
به لحظه لحظة اوقات او تجسم داشت
اگر امام رئوف است ، بسکه همواره
به سینه دغدغة مشکلات مردم داشت
برای رزق تمامِ کبوتران شهر
حیاط خانة آقا همیشه گندم داشت
هر آنکه جرعه ای از جام معرفت
نوشید
سری به خاک قدوم امام هشتم داشت
و هر فرشته برای تبرک بالش
به خاک راه امامِ رضا تیمم داشت
برای ما به جز این آستان پناهی نیست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست
*
تویی که این همه دارالشفایِ دل داری
نرفته از حرمت نا امید بیماری
دوباره نغمة نقّاره خانه می آید
شفا گرفته کسی با تفضّلت ! آری
کجاست گوش دلی تا که بشنود هر روز
از این ترنم نقاره بانگ بیداری
دو بال پر زدنت را قنوت اشکت کن
ببین برای پریدن عجب سبکباری
دوباره پنجره فولاد و إذن کرب و
بلا
میان صحن حرم شد چه گریه بازاری
دوباره روضه گرفتند زائران اینجا
بیاد مشک عطش نوش و خشک سرداری
رهاست در نفس این حرم شمیم یاس
به یاد علقمه و قبر حضرت عباس
شعر مولودی امام رضا**شعر میلاد امام هشتم**شعر مولودی **امام رضا**جشنواره شعر رضوی**
قطعه و مفرد
نگاه
از آن زمان به گوشه نگاهت شدم دمی مهمان
هنوز درون نگاهت شناورم مولا
مرکز
امشب که چنین مرکز هستی شده ایران
بر آل محمد صلواتی بفرستید
شکوفه
شکوفه بریزید بر همنام مرتضا
مژده بدید آمد مولانا موسی الرضا
رباعی و دوبیتی
پناه
حق معرفتی به هر نگاهم داده
در حلقهی عشق خویش راهم داده
این ها همه علتش فقط یک چیز است
ایرانیام و رضا پناهم داده
غنچه
لحظههای شادی دلهای ما آغاز شد
باز ذکرِ حمد حقِ با سینهها دمساز شد
امشب از یومن قدومت یا علی موسی الرضا
غنچهای از گلشن آل محمد باز شد
اشعار عروضی
ذاکر
یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْتشنهی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
در بیابان خطا گم کردهام راهِ نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم
هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا
ده پناهم بیپناهم در جهان، حیران منم
عهد کردم تا نگیرم حاجتم را ای رئوف
تا سحر کوبم درِ میخانه و گریان منم
دست بر هم میزنم همچون تمامِ عاشقان
تا کنم جلب نظر جانا، که دست افشان منم
نوش کردم بادهی مهرِ تو را از کودکی
تا به پیری ذاکر این ذکرِ یا سلطان منم
ستارگان
جمله ستارگان همه سینه سپر نموده اند
پشت به شمس و زهره و قرص قمر نموده اند
بر سر بام منزلِ دلبر ما چو اختران
خیره به حجره گشته اند چشم به در نموده اند
گفت به گوش اختری اختر غرق نور، خود
از چه تمام اختران شور و شرر نموده اند
گفت جواب، دم مزن هلهله را ببین که چون
نفخه ی عشق در خور کافر کر نموده اند
یک نظری نما تو بر سر درِ خانه ی بهار
خانه و حجره گوئیا طلا به بر نموده اند
حجره ی کیست اخترا این همه گوئی اش ثنا
شرم ز او ستارگان پرده به سر نموده اند
حجره ی دلبر خداست حجره ی شاه دلرباست
آنکه فرشتگان ز او سرمه بصر نموده اند
حجره ی غرق نور ما حجره ی کوثر و علیست
نقش رضاست بین او با گل و پر نموده اند
نور فقط نقاب اوست نجمه به پیچ و تاب اوست
کاظم و نجمه بهر حق هدیه پسر نموده اند
خنده ی او چه می کند با دل اهل معرفت
جمله زمین و آسمان تای کمر نموده اند
فاطمه و نبی ببین دست به دست حیدرند
نذر وجود حضرتش درّ و گهر نموده اند
اشعار نو
در حال آماده سازی ...
ذکر و سرود
آهو
بازم یه آهو اومده تو حرمت نشسته
چشمای خیس و خستهاش و به کرمِ تو بسته
نذار که این آهو بره با این دلِ غمینش
صیاد بی رحمِ گناه نشسته تو کمینش
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
تو شب میلاد رئوف دست من و عنایت
باز اومده آهوی تو واسه کمی ضمانت
میخوام که مثلِ قدیما رامِ تو با صفا شم
ردّم نکن بذار بازم قربونیِ رضا شم
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
یادم میآد وقتی منو داشتی جدا میکردی
از میونِ غصه و غم منو رها میکردی
یه حس و حالی هی میگفت یه وقت نشی غریبه
آقا رو داشته باش که هم امام و هم حبیبه
آهوی خسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یه دل شکسته منم ـ امام رضا ـ امام رضا
یا علی موسی الرضا ـ مدد رضا جان رضا (3)
گره گشا
وقتی قدم تو حرم امام رضا گذاشتم
پای ضریح با صفاش دلم رو جا گذاشتم
دلم غلامش شده
آهوی رامش شده
یا علی موسی الرضا
همش کلامش شده
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
**********
میون ایوون طلاش یه آرزویی کردم
منم مث کبوتراش دورِ سرش بگردم
تا به ابد یارشم
همیشه بیمارشم
به گردنم حق داره
چونکه نمک خوارشم
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
کنار اون سقا خونه اش اشکای دونه دونه
کی مثل تو امام رضا درد منو می دونه
حال و هوایم تویی
نغمه و نایم تویی
آقا تو این بی کسی
گره گشایم تویی
یا علی موسی الرضا - یا علی موسی الرضا (2)
رونما
مژده که ماه هشتمین
دشمن ظلم و جور و کین
ضامن خسته آهوان
آمده مقتدای دین
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
شام سیه سحر شده
موسم غم به سر شده
کاظم آل مصطفی
صاحب گلْ پسر شده
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
زندگیم فدای تو
عرش و سما گدای تو
اهل فلک به صف شده
در صفِ رونمای تو
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
جلوهی ذات کبریا
حال مرا نظر نما
میشنوم ز عرش حق
نغمهی یا رضا رضا
یا علی ـ یا موسی الرضا (3)
نگاه حرم
پر میزنه مرغِ دلم سوی تو
تا که بشه دیوونهی کوی تو
گفتی میآی لحظهی جون دادنم
من میمیرم تا ببینم روی تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
مرکز این سینه بود جای تو
دیده فدای رخِ زیبای تو
سر به قدومت بگذارم رضا
تا بشوم شاهدِ رؤیای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
عاشقم و عاشقِ سیمای تو
از کوچیکی دل شده شیدای تو
اینقده دل اومده پای ضریح
تا که بشه نذرِ تماشای تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
جان به فدای حرم و نام تو
می بده ظرفِ دلِ من جام تو
مثلِ کبوتر میزنم بال و پر
لولهی من هر گوشهی بام تو
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
وقتی تو اون صحن و سرا میروم
با صد هزار شور و نوا میروم
وقتی میشم محوِ نگاهِ حرم
انگار دارم کربلا میروم
آقام رضا ـ یا علی موسی الرضا (3)
پیمانه
ساقی بده پیمانهای که دل و دلبر آمد
علی ابن موسی الرضا گلِ حیدر خوش آمد
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
ز میِ سقاخانهات قدحی ده بنوشم
مادر از نامِ پاک تو زده حلقه به گوشم
دلِ من مانده در بزمِ صدفِ عشقِ ساقی
گل عشقِ تو را مولا کجا هرگز فروشم
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
دلم امشب دیوانهی گلِ رویت رضا جان
شده امشب مستانهی سر کویت رضا جان
چشم به راه عنایت شد، سر به زیرِ خجالت
تو بخوان تا دمی آید او به سویت رضا جان
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
چه بگویم از نورِ آن حرم و بارگاهت
بده تسکین دردِ مرا با درمانِ نگاهت
ماهی میان سینهام به نامِ تو کشیدم
مرکزِ پرگار دل و دل شده گِردِ ماهت
امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا ـ امام رضا مولانا (2)
شور و بحر طویل
رضاجان رضا جان
ای ضامن آهو (رضا جان رضا جان) ـ ای دلبرِ خوشرو
ـ مجنون تو هستم ـ دردانهی مهر رو * ای شاه خراسان ـ ای عقل و دلِ و جان
ـ امشب شدهام من ـ بر خوانِ تو مهمان * ای سوز و گدازم ـ ای راز و نیازم
ـ امشب بزن از لطف ـ مهری به جوازم * ای حاصلِ کوثر ـ از آلِ پیمبر
ـ تو فاتح عالم ـ ای زادهی حیدر * ای شاهِ ولایت ـ من گشته گدایت ـ لب
میزنم امشب ـ بر جامِ ثنایت
رضا(ع)
گل حیدر (رضا) ـ عشقِ پیمبر ـ غنچهی کوثر ـ شافع محشر * ز
تو مستم ـ بده به دستم ـ می الستم ـ عاشقت هستم * گلِ زیبا ـ ای همه غوغا
ـ دل شده شیدا ـ بهرِ تو مولا * تویی یارم ـ تویی نگارم ـ چارهی کارم ـ
دار و ندارم * تو امیدم ـ همه نویدم ـ عشق تو دیدم ـ جز تو ندیدم * تو
صفایی ـ مردِ وفایی ـ میگن تو عالم ـ گره گشایی * من غلامت ـ مرغکِ بامت
ـ شفای دردم ـ گفتن نامت * تو نظر کن ـ به دل گذر کن ـ نخل دلم را ـ تو
پرثمر کن
یا علی موسی الرضا (4)
شمع و گل و پروونه به دستش
جام و می و میخونه به دستش
عالم همه محوِ رخِ زیباش
صدها دلِ دیوونه به دستش
* * *
عکس مه و خورشید تو نگاهاش
میلرزونه دل رو با صداهاش
هر چی کهکشونِ جیرهخوارش
یک دنیا ستاره زیرِ پاهاش
* * *
عاشقی با اون داره صفایی
عشقش به جهان داده جلایی
این آقا به گوشهی نگاهش
میکنه دلا رو کرب و بلایی
* * *
اون که انتهای سرنوشته
با محبتش رو دل نوشته
آی زمین و آسمون بدونید
عاشقِ رضا جاش تو بهشته
* * *
آقام آقام آقام امام رضا(3)
کی بوده سر به راهم کرده
کی بوده یه نگاهم کرده
همه عالم خبر دارند که
منو آقام صدایم کرده
زیارت دل اگه میشه نصیبم
دوستم داره اونه تنها حبیبم
* * *
اگه از من نظر برداره
همهی زندگیم بیماره
اگه مولا نباشه یارم
کار قلبم نگو که زاره
اگه تو دنیا من غمی ندارم
واسه همینه این آقا رو دارم
سلام
در ین پست اشعار در مدح بانوی کریمه حضرت فاطمه معصومه درج شده است امیدوارم که همه عاشقان حضرتش مورد عنایت خاصه حضرت قرار بگیرند.
قطعه و مفرد
معصومه
لقب گرفتهای از حجت خدا چون که
رضا تو را گرفت در آغوش و گفت معصومه
ذوب
همچو شیشهای شکسته اومدم تو حرمت
تا که با شعله نگاهت من و ذوبم بکنی
رباعی و دوبیتی
زهرا(س)
امشب که گلی نجمه به بر آورده
بر سینهی عرشیان شرر آورده
گویند به گوش هم در افلاک و زمین
حق حضرت زهرای دگر آورده
اشعار عروضی
بارگاه
به دل حک شد به خط آشنایی
شب میلاد و آغازِ گدایی
گدای بارگاهِ سبزِ عشقم
ببین امشب دلم گشته هوایی
به پیش پای تو غرقِ سرشکم
که شاید سر زنی بر بینوایی
کریمه کاسهام بنگر که بالاست
کرم بنما تو هر چه میتوانی
تویی معصومه، عصمت پیش رویت
کند سجده از این نورِ خدایی
تویی بانوی قصرِ سرخِ مذهب
که با زینب همیشه هم صدایی
همین بس از تو ای معصومه جانم
لقب گیرنده از جامِ رضایی
رضا نامِ تو را معصومه خوانده
که سر تا پا چنین زهرا نمایی
همه امشب کنارِ بارگاهت
من و این گریه و فصلِ جدایی
دلِ فطرس شده در شامِ میلاد
اسیرِ گنبدِ زردِ طلایی
کریمانه
ای گوهر درّدانه، یا حضرت معصومه
ای روح کریمانه، یا حضرت معصومه
موسی به برش گلشن، شد دیدهی او روشن
یاسی تو به گلخانه، یا حضرت معصومه
نجمه شده روحانی، از آن رخ عرفانی
گویند به کاشانه، یا حضرت معصومه
چشمانِ رضا خندان، قلبش چو درّی غلطان
از دیدن جانانه، یا حضرت معصومه
ای چشمهی پاکیها، ای مَضجَعِ خوبیها
آبادیِ ویرانه، یا حضرت معصومه
حوا شده مسرورت، مریم کمی از نورت
ای روح مسیحانه، یا حضرت معصومه
بانو نظری بنما، امشب تو بر این نجوا
از عاشقِ دیوانه، یا حضرت معصومه
طلوعِ عصمت
ای همه آسمانِ شده، خیره به هر نگاه تو
چشم رضا ستاره شد، مانده کنارِ ماهِ تو
لشگرِ حوریان ببین، برگِ خزانِ مقدمت
آمده تا که بال خود، فرش کند به راهِ تو
سینهی کاظم ار شده، شاد ز مقدم شما
برده قرار نجمه را، خندهی گاه گاهِ تو
وقتِ ظهور عفت و طلوعِ عصمت آمده
مانده شبِ سیاه دل، منتظرِ پگاه تو
کی بشود که شاعری، مدح کمال گویدت
وصف کند ز گوشهی گنبد و بارگاه تو
کاش کنی عنایتی، ز روی لطف و مرحمت
همیشه باشد این دلم، مرغکِ در پناه تو
خجل به محشرم مکن، به پیشِ چشم دیگران
دیدهی انتظار من، شفاعت و اله تو
اشعار نو
در حال آماده سازی ...
ذکر و سرود
شفیعه
آسمونها گل براش هدیه آوردند
کهکشونها عطرش و هر جا میبردند
هر ستاره مستِ دیدارِ دوبارهاش
هر فرشته دلا رو به اون سپردند
از سماء ندا مییاد مقام اون خیلی رفیعه
من و روزِ محشر و لطفِ تو بانویِ شفیعه
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)
هر فرشته دلْ گره زده به بالش
چشمِ نجمه به گلستانِ جمالش
نور این گل که شبیهِ گلِ یاسه
شده موسی مستِ حجبِ بی مثالش
دختری اومده تو عرش و سما که بیقرینهاست
به همه مژده بدید ثانی زهرای مدینهاست
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)
همه عالم پیش پاش سر به سجودند
حوریان از قدمش گرمِ سرودند
در حضورِ رخِ دریای کرامت
دیگه زنها مثل یه چشمه و رودند
هر چی از کرامتش دم بزن بازم نگفتم
عمری این کریمه پشت و پناهمه نیفتم
معصومه جانم یا معصومه جانم (3)
کریمه
یه دلم عاشق و حیرون
یه دلم شیدا و مجنون
به دلم میگم نخور غم
اومده باغ و گلستون
دیدن گل های خنده روی لب چه باصفاست
شب عیدِ خواهرِ اربابمون امام رضاست
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
کی میگه که من ندارم
تو فقیری بی قرارم
توی دنیا پادشاهم
تا که این بیبی رو دارم
چیزی که عیونه آخر دیگه حاشا نداره
نوکر معصومه تو زندگی غوغا نداره
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
یه دلم شهر مدینه ست
تو بقیعِ بی قرینه ست
خنده معجون شده با اشک
شب بانویِ کریمه ست
من که امشب با یه قلبِ بیریایی اومدم
تو حریمِ این کریمه به گدایی اومدم
مولاتی یا معصومه ـ یا معصومه ـ یا معصومه (3)
شراره
امشب این قلبِ من شراره داره ـ معصومه جان
آسمونِ چشام ستاره داره ـ معصومه جان
هوس ضریحت و نظاره داره ـ معصومه جان
میگم با نم نم چشام با این نوای شیدا
کریمهی آلِ نبی خوش آمدی به دنیا
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)
هر چی بارون به پیش پات میبارم ـ معصومه جان
سر رو بر ضریح با صفات میزارم ـ معصومه جان
قلبِ مجنون برات هدیه میآرم ـ معصومه جان
شکوفه بارونه خدا به سرسرای کاظم
صل علی محمدِ ذکر و نوای کاظم
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)
شب عید و دلم بهونه داره ـ یا فاطمه
نغمه گرم و عاشقونه داره ـ یا فاطمه
هوای گنبد و آشیونه داره ـ یا فاطمه
از حرمت تا به بقیع دلم اسیرِ غوغا
فاطمهی معصومهای هستی شبیه زهرا
سیدتی سیدتی یا معصومه جانم (3)
مرحبا
مرحبا ای مهربان همسرِ موسی
گهری آوردهای در برِ موسی
خانه نورانی شده اهل دل شادند
از وجودِ مقدم دختر موسی
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
میرسد از آسمان بانگ و فریادی
کاظم از شوق و شعف میکند شادی
با نگاهی بر گلِ روی آن دختر
کاظم از مادر کند دم به دم یادی
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
حضرت موسی الرضا با دلی پر شور
در بغل معصومه را، وصلِ نورٌ النور
زیر لب دارد رضا صد دعای خیر
از برای خواهرش چشم دشمن کور
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
اهلِ قم اهلِ جهان در پناه تو
مرکزِ پرگارِ دین پایگاهِ تو
ای گل موسی تویی چون امیدِ ما
روز محشر عفوِ ما در نگاهِ تو
معصومه جان معصومه جان ـ یا معصومه (4)
شفاعت
جانِ عالم گردِ راهت
حسرت دل یک نگاهت
میبرد از عاشقان دل
یک نما از بارگاهت
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)
شمس روحم، مهر و ماهم
تکیهگاهم جان پناهم
کن شفاعت روز محشر
بندهای غرقِ گناهم
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)
ای حدیثِ سوز و سازم
زندگی را رمز و رازم
پیشِ چشمم چون صراط است
نامِ تو مهرِ جوازم
یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه (2)
شور و بحر طویل
مددی معصومه جانم (3)
آمدی جلوهی کوثر ـ حامی دین پیمبر ـ شبیه
زهرای حیدر ـ دخترِ موسی بن جعفر ـ عالم گشته منور ـ از تو ای یاسِ مطهر *
تو کریمهی امیدی ـ تو که نوری و نویدی ـ تویی شرح هر سفیدی ـ تویی دشمن
پلیدی * تو به درد ما شفایی ـ از تبارِ مصطفایی ـ تو بهارِ مرتضایی ـ تو
حدیث هل اتایی ـ ثانیِ خیر النسائی ـ معدن صدق و صفایی ـ مظهر لطف و وفایی
ـ بانویی حاجت روایی ـ تو به غربت آشنایی ـ چونکه خواهرِ رضایی . . .