یه گوشه ای می شینه ، با دل بی تاب و بی صبر
گریه می ریزه نم نم ، کنار چار صورت قبر
با دلی مجروح غم ، روی دوشش کوه غم ، زیر لب می گیره دم
ای وای حسین مظلوم
با نگاهی غرق خون ، می شه هر شب روضه خون ، میگه ای وای از دلم
ای وای حسین مظلوم
هم نواش ، بارونی می شه آسمون مدینه وای
گریه کار هر روز ام البنینه وای
براش از علقمه می خونه سکینه وای
------------- ---------------
زینب براش می خونه ، مرثیة سرخ گودال
بی تاب ناله می شه ، تا حدی که میره از حال
میگه از مشک و علم ، میگه از دست قلم ، وقتی که شد علقمه
پر از بوی گل یاس
با عمود آهنین ، آسمون نقش زمین ... ، اما اومد فاطمه
کنار تن عباس
مثل کوه ، علمدار حرم که تا آخر خط وای
با لب تشنه ایستاده بود لب شط وای
بهشت رسول خاتمی ، زهرا
حقیقت اسم اعظمی ، زهرا
قسم به مقام عصمتت ، بانو
مادر تموم عـالمی ، زهـرا
پر می زنه دلم برا زیارتت ، به هوای شمیم یاس تربتت
همه دلامونو نذر تو می کنیم ، برای هدیة شب ولادتت
مادر مادر مادر ، ملیـکة اهـل جـنتی
مادر مادر مادر ، فرشتة مهر و رحمتی
مادر مادر مادر ، شفـیعة کل خلـقتی
-------------- زهرا ریحانه النبی --------------
عشق و امید پیمبری ، زهرا
تو سورة قدر و کوثری ، زهرا
تجـلی نـور کـبریائـی تـو
تو یاس سپید حیدری ، زهرا
تو روح عصمتی تو بی نهایتی ، نسیم عشق و رحمت و شفاعتی
به شـب تار دنیـای دلای ما ، خورشـید نور و سـورة سعادتی
مادر مادر مادر ، حضرت خیرالنسا تویی
مادر مادر مادر ، کرامـت هل أتی تـویی
مادر مادر مادر ، هستی خون خدا تویی
-------------- زهرا ریحانه النبی --------------
بهشت امید مرتضی ، زهرا
سـتارة صبـح انما ، زهـرا
رشته های چادر توئه ، بانو
حبل المتین ما شیعه ها ، زهرا
عالـم پـر از تجلـیات کوثره ، لبریزه نـور یـک نـگاه مـادره
مادری که براش قشنگ تر از همه ، بردن اسم دلربای حیدره
مادر مادر مادر ، قبلة حاجات عالمی
مادر مادر مادر ، صبح مناجات عالمی
مادر مادر مادر ، رمز فتوحات عالمی
-------------- زهرا ریحانه النبی --------------
شده دل من به رنگ غم ، زهرا
اسیره میـون چنگ غـم ، زهرا
دل پریشون و عاشـقم ، هرشب
می کوبه به سینه سنگ غم ، زهرا
مهر تو دم به دم تو سینه می جوشه ، از اشک عاشقی داره دلم توشه
پر می زنه دلم به هـوای حرم ، به شـوق دیـدن ضـریح شش گوشه
مادر مادر مادر ، طواف گنبد طلا می خوام
مادر مادر مادر ، زیـارت نیـنوا مـی خوام
مادر مادر مادر ، برات کرب و بلا می خوام
کوچه
روز مادر که همه خانهی مادر بروند
لیک سادات بدانند که از کوچه گذر باید کرد
رباعی و دوبیتی
مادر آل محمّد(ص) عرشیان یکسره تکبیر زنان آمدهاندخیلِ خوبان بهشت خنده کنان آمدهاندبوی یاس است و صدایی که فقط میگویدمادرِ آل محمد به جهان آمدهاند
سرچشمهامشب شده فرش و عرش در شادی و سورگردیده نبوت و امامت به سرورچون کرده عطا خدا به احمد، زهراسرچشمهی یازده چشمهی نور
بهشتآن شب که به معراج تو رفتی از هوشآن سیب بهشتی که به جان کردی نوشبا اذن خداوند کریم و رحمانامروز شده بهشتِ تو در آغوش
رخسارچون لحظهی مولود تو گردید، رسولگویی که بود ذکر و ثنایی به لبشرخسار تو را نبی ببوسید و گریستآن روز ندانست کسی از سببش
اشعار عروضی
ماشاء اللهدیگر امشب سحر عاشقی آغاز شدهلب جبریل به روحِ نبی همراز شدهبیگمان مکه کنون شاهد اعجاز شدهچشم زهرا به سوی چشمِ پدر باز شدهبانوی حجب و حیا آمده ماشاء اللهبگو امّ النجبا آمده ماشاء الله* * *عرشیان بی سر و پا خنده کنان میآیندهمه زنهای بهشتی ز جنان میآینداهلِ آگه به همه علمِ نهان میآیندبهرِ دیدار شه کلِ زنان میآیندبزم افلاک سرشتان همه در زمزمه استشب میلادِ پر از میمنتِ فاطمه است* * *یاس خود را نبی هر لحظه ببوید بهبه!از عیونش گل احساس بروید بهبه!با سرشکش رخ آن غنچه بشوید بهبه!طفل خود سجده کنان بیند و گوید بهبه!حق به دلدارِ خودش عالمی از دل دادهبه رسول نبوی یک مه کامل داده* * *این که بر بالِ خدیجه نورگون چون ماه استاز دلِ شادِ علی شاه عرب آگاه استمادرِ پاک حسن، زینبِ غمگین آه استبه خدا مادرِ مظلومهی ثارالله استاو خودش اسوهی تابندهی زنها باشدبه خدا بهرِ پدر امّ ابیها باشد
معراجتو شهر مکّه خونهای محفل حق پرستی بودخدیجه همراه رسول مرکز کل هستی بودوقتی به معراجِ صفا میرفت وجود مصطفیرسید به جایی که دیگه اونجا میشد جای خداکسی نتونست که بره همره ختم الانبیاءندا رسید محمّدم رسول من بیا بیاذکر ملائک همگی صل علی محمدهیه سیب سرخ عاشقی تو دست پاکِ احمدوقتی که سیب دو نیمه شد، عرش و سماء مجنونی شدمیون گلبرگ گلی، سیب اومد و مهمونی شدبدون که اون نور فاطمهست فاطمه نور رحمتههر کی که با زهرا باشه همیشه جاش تو جنّتهدوست علی و فاطمه، با دشمنا یار نمیشنخوب میدونیم عاشقای زهرا گنهکار نمیشن
افتخارهست این برایم افتخار هستم گدای فاطمهپر میزند مرغِ دلم پر در هوای فاطمهگر جان دهم در راه او صد پاره پیکر هم شومباشد سعادت ای خدا باشم فدای فاطمهشد توتیای چشمِ من روشن نمای قلب منخاک بقیع خسته و غربت سرای فاطمهجز او ندارم در سرم هرگز خیالِ دیگریخود را به مسلخ میبرم تنها برای فاطمههر جا که ذکر نام او بر لب تجلّی میکنددر سینه غوغا میکند مهر و لوای فاطمهگر او طلب کردی ز من هستی و دنیای مراعمر و تمام زندگی ریزم به پای فاطمهاز کودکی تا مردنم هر لحظه نامش میبرمدارم به قلب عاشقم شور و نوای فاطمه
عقدهمرغِ عشقِ تو داره تو قلب من پر میزنهکفتری محبتت این در و اون در میزنهشبِ میلاد تو من یه بغضی تو نگام دارمکاشکی مهدیات بیاد هزار هزار کلام دارموقتی که نغمهی اسمت رو لبم سر میزنهضربانِ قلب من اون لحظه تندتر میزنههر کجا که میرسم این و میگم بیواهمهدشمن دشمناتم همیشه من یا فاطمهبه شفاعت تو دل بسته دلِ شکستهامنظری کن بیبی جان ببین کجا نشستهامیه جوازِ مدینه وجودم و شفا میدهمن شنیدم که بقیع ویزای کربلا میدهبذار تا امشبه رو زندگیم و فدات کنمواسه یک بارم شده مادر تو رو صدات کنم
اشعار نو
در حال آماده سازی ...ذکر و سرود
حمددل من امشب خدایا هوس میخونه کردهبرای مولودِ زهرا خودش و گلخونه کردهنه که یک بار صد هزار بار میگم مجنون فاطمهامنه که امشب صد هزار شب میگم مهمون فاطمهامیا زهرا یا زهرا یا مولاتی یا فاطمه (2)مینویسم روی قلبم، مقیمِ کوی مدینهمیفرستم من سلامی سوی بانوی مدینههم ذکرم ، فکرم، همیشه در افکارمهمیدونم، تو عمرم، مددِ بیبی یارمهیا زهرا یا زهرا یا مولاتی یا فاطمه (2)شب میلادش که میشه همه عالم غرقِ نورهرسول الله مست شور و علی مولا در سرورههمه دلها همه لبها در ذکر حمدِ یاربّهاین گوهر این کوثر مام حسین و زینبهیا زهرا یا زهرا یا مولاتی یا فاطمه (2)
پرندهوقتی میگم یا زهرا دلم پرنده میشهتو سبقت از ملائک بازم برنده میشهزهرا خودش خورشید مشرقینهزهرا گلِ نبی و نورِ عینهزهرا خودش بهارِ عالمینهبذار بگم که مادرِ حسینهصلی الله علیک ـ یا فاطمة الزهرا(4)تمام آسمونها ذرهای از نگاشندتمام کهکشونها فرش به زیر پاشندخانم خیلی رئوفه، مهربونهدرد همه گرفتارا میدونههر کی میخواد که درد اون دوا شهحرز شریف فاطمه باهاشهصلی الله علیک ـ یا فاطمة الزهرا(4)قسم به عشق پاکش که نام اون علیهزهرا فقط تو عالم مظلومه اولیّهخانم زهرا قسم بر عشقِ حیدرقسم بر نسل پاک و نیکِ کوثرمدد کن تا بقیعت رو ببینممثِ مهدی روی خاکا بشینمصلی الله علیک ـ یا فاطمة الزهرا(4)
مبارکبر دو عالم مژده بادا بهرِ قرآن کوثر آمدبر پیمبر از خداوند بهرِ یاری دختر آمدبر نبی بادا مبارکمادرِ پیغمبر آمدگشته روشن چشم حیدرچون که او را یاور آمدحضرت زهرا خوش آمد (3)بارِ دیگر رحمتِ حق سوی عالم جلوه گر شددر قلوب فاطمیون عشق زهرا شعله ور شدچون پیمبر فخر عالمنخلِ عمرش پر ثمر شدآسمانِ نه فلک همغرق نورِ این گوهر شدحضرت زهرا خوش آمد (3)آسمانِ شهرِ مکه شامِ تیرگی سر آمدحامیِ دین، عشقِ حیدر، به ولایت یاور آمدصبح صادق رخ عیان کردشمس پاکیها بر آمدشده خندان قلبِ احمدچون نبی را مادر آمدحضرت زهرا خوش آمد (3)
شعفچشمِ گل بارونیهکارِ دل حیرونیهگمونم پیش خداتو سماء مهمونیهحضرت زهرا مدد ـ حضرت زهرا مدد(4)اومدند فرشتههاهمره بهشتههاشده بزمِ شعفِهمه حق سرشتههااومد اونکه گوهرهاون که مام پدرهاز تموم مادرابه خدا زهرا سرهحضرت زهرا مدد ـ حضرت زهرا مدد(4)اومده نورِ شفقروحِ کلِ ما خلقانبیاء و اولیاءمحو این خلقت حقگل طاها اومدههستِ بابا اومدهاز گلستان خدایاسِ مولا اومدهحضرت زهرا مدد ـ حضرت زهرا مدد(4)
احساسدامان خدیجه پر شداز بوی گلِ یاسِ عشقچون سینهی پیغمبر شدنجواگر احساسِ عشقخانه گرفته چه آب و رنگی ـ کی دیده نوری به این قشنگیاین سرورِ کلِ زنهاستامّ الحسنین و زهراستیا سیدتی یا زهرا (2)اومد گلِ یاسِ حیدرتا دل بگیرد از یارشحیدر شده محو نورِرخسارِ تنها نگارشخدا چه میلادِ پر سروری ـ نوری به سینه گرفته نوریدلم شده در مناجاتاز مقدمِ مامِ ساداتیا سیدتی یا زهرا (2)
تاجآمده ماه عالمینبهرِ نبی نورِ دو عینفاطمیون، حسینیونآمده مادرِ حسینفاطمه جان فاطمه جان ـ فاطمه جان فاطمه جان(2)دستِ همه سوی توجانِ همه سبوی تونشسته گنج خانهاشنبی به گفتگوی توفاطمه جان فاطمه جان ـ فاطمه جان فاطمه جان(2)ای سبب کون و مکانفاطمه ای نورِ جهانای از ازل تا به ابدتاجِ سرِ کلِ زنانفاطمه جان فاطمه جان ـ فاطمه جان فاطمه جان(2)دلم همیشه در دعااین رو میگه بیواهمهکی میشه ای خدا برمیه بار بقیعِ فاطمهفاطمه جان فاطمه جان ـ فاطمه جان فاطمه جان(2)
سیدتینور حق برآمدعمرِ شب سر آمدکه بر محّمد امشبیکّه دختر آمد (2)بر لبم این زمزمه شد ـ فاطمه فاطمهدرد و غمم خاتمه شد ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمه (3)جان کوثر آمددل و دلبر آمدجار بزنید تو دنیاعشق حیدر آمد (2)تو هستیِ پیمبری ـ فاطمه فاطمهدفترِ راز حیدری ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمه (3)گشته مکّه مجنوندو جهان چراغوندشمنای پیمبرهمگی هراسوناون حامیِ ولایته ـ فاطمه فاطمهسرچشمهی امامته ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمهسیدتی سیدتی ـ فاطمه فاطمه (3)
جامدل شده جامِ زهراعبد مرامِ زهراتمام افتخارممنم غلامِ زهرایا فاطمه یا زهرا (3)فاطمه جان فدایتهر دو جهان گدایتاین دل پر گناه واز تو کمی عنایتیا فاطمه یا زهرا (3)ای مه و ماه حیدرپشت و پناه حیدرمانده دو چشم تو درعمقِ نگاهِ حیدریا فاطمه یا زهرا (3)
شور و بحر طویل
یا فاطمه یا فاطمه ـ یا فاطمه یا فاطمه(2)توی صحرای حجاز، دشمنای پدرت هزار هزار، منو طعنه میزدند، هی میگفتند که نبی یار ندارن، یار و غمخوار نداره، یه پرستار نداره، این نبی بعد علی بی یاره کوثر نداره، صدفش ذرهای گوهر نداره، اومدی دیونه کردی فاطمه، دشمن و ویرونه کردی فاطمه، ببین از لبهای من خنده میآد، هر دو چشمات بابا حرف میزنه، گل گلخونهی من، یکی یک دونهی من، فاطمه چراغ آشیونهی من، گرمیِ خونهی من، زهرا من فدای خندههات بشم، زنده از دوای اون نگات بشم، نگاه کن علی خریدار توئه، گرد گهواره نگهدارِ توئه، پس نگهدار علی باش باباجون، هر کجا باشه تو هم پیشش بمون، اون غریبه مثل تو فاطمه جون، علی مثل منه اون یار نداره، یه روزی چشمای اون خون میباره، تو کوچه شرر به آهش میزنند، سیلی به صورت ماهش میزنند ...
مادرِ سادات، مادرم زهرا(3)دلِ دیونه، می و میخونه، همهی عالم، شده گلخونه، شبِ میلادت، به تو دل بسته، گلِ پیغمبر، این دلِ خسته، اسم زیبایت، به لبم هر شب، ای خدا اومد، مادرِ زینب، میگم این حرف و، مرد و مردونه، دل من هر جا، تو رو میخونه، کسی که دل رو، به تو میبنده، وقتِ جون دادن، دیگه میخنده ...
امّ الائمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا (2)فاطمیون لاله بیارید برا گلها ژاله بیاریدخورشید عاشقا دمیده مادرِ سَیّدا رسیده * * *همه عالم مستِ نگاهش شیعیانش زیرِ پناهشعشقِ زهرا خیلی نیازه از دلامون طلا میسازه* * *دل اومد دلبر اومد سرور اومد ساغر اومدمی اومد مستی اومد هستی اومد کوثر اومدبه حیدر دلبر و قلبِ نبی را نورِ عینهخوشم از این که زهرا مادرِ آقام حسینهدلم میخواد یه روزی مثلِ خاکِ زیرِ پاش شمبمیرم پیش چشماش من شهیدِ گفتههاش شم* * *زمانی که خدیجه فاطمه را در جنین بودخدا داند که زهرا مادرش را همنشین بودبسان لحظهای که در رحم آن مه جبین بودحسین هم فاطمه را در جنین چون همنشین بودچه کس دیده که فرزندی چنین مانند مادرکه هر دو بهرِ مادر بودهاند دلدار و دلبرعرشیان یکسره تکبیر زنان آمدهاندخیلِ خوبان بهشت خنده کنان آمدهاندبوی یاس است و صدایی که فقط میگویدمادرِ آل محمد به جهان آمدهاند
حضرت فاطمه ـ یا فاطمه (3)هست این برایم افتخار هستم گدای فاطمهپر میزند مرغِ دلم پر در هوای فاطمهگر جان دهم در راه او صد پاره پیکر هم شومباشد سعادت ای خدا باشم فدای فاطمهشد توتیای چشمِ من روشن نمای قلب منخاک بقیع خسته و غربت سرای فاطمهجز او ندارم در سرم هرگز خیالِ دیگریخود را به مسلخ میبرم تنها برای فاطمههر جا که ذکر نام او بر لب تجلّی میکنددر سینه غوغا میکند مهر و لوای فاطمهگر او طلب کردی ز من هستی و دنیای مراعمر و تمام زندگی ریزم به پای فاطمهاز کودکی تا مردنم هر لحظه نامش میبرم دارم به قلب عاشقم شور و نوای فاطمه
این شعر توسط آقای رفیعا در محضر مقام معظم رهبری اجرا شد که بهره ای هم از طنز برده است
ببینید ....
قطعه و مفرد
رباعی و دوبیتی
هیزم
دوای مردمان خسته، هیزم
کلیدِ خانههای بسته، هیزم
چگونه، تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟
راز ولایت
عاقبت یاری ز یاری خسته گشت
یار حیدر پیش او وارسته گشت
حال راز خود کجا نجوا کند؟
دفتر راز ولایت بسته گشت
بهار
ای بهارم مرا خزان کردی
همچو خود قامتم کمان کردی
هر چه با این دلِ علی کردی
با دلِ کودکان همان کردی
صدف
تا نگاه از بَرِ رخت چیدم
مرگ خود را به چشمِ خود دیدم
در صدف درِّ خود نهان کردم
تا کفن بر تن تو پیچیدم
امید
مرو جانا که حیدر بی تو تنهاست
همیشه سینهاش دریای غمهاست
خدا بی فاطمه آخر چه سازم؟
که امید علی بر دستِ زهراست
مدینه
مدینه دم فرو بستی، نشستی
زمانی که ز حیدر دست بستی
تو که سیلی زدی، آتش کشیدی
چرا پهلوی زهرایم شکستی؟
اشعار عروضی
یاری برای یاری
آن روز عاشقانه، یاری برای یاری
میکرد کارِ خانه، یاری برای یاری
با اینکه بانوی دلْ، دل سیر از جهان بود
میخواند این ترانه، یاری برای یاری
در فکر روزهای پایان رسیدهی عمر
میسوخت دانه دانه، یاری برای یاری
کابوسهای کوچه، تفسیر سرخِ سیلی
اشک عصای شانه، یاری برای یاری
در خاطرش رقم خورد، بین کویر کوچه
میخورد تازیانه، یاری برای یاری
وقتی به یادش آمد از آتش و در و دود
میسوخت از زمانه، یاری برای یاری
دیگر نمانده صبری تا صبر او بماند
چون رود شد روانه، یاری برای یاری
در نیمههای تاریک، میبرد مردِ مهتاب
تابوت را شبانه یاری برای یاری
آیا دو قطره شعرم، با بیتهای اشکم
گردد حساب یا نه؟ یاری برای یاری
فاطمیه
جان ما قربان جانِ فاطمه
آمده فصلِ خزانِ فاطمه
هر که گوید با دو چشمی خون فشان
لعنتی بر دشمنانِ فاطمه
دل بسوزاند ز هر عاشق دلی
یاد جسمِ نیمه جانِ فاطمه
فاطمیه موسم اشک و عزاست
صد امان از کودکانِ فاطمه
بهرِ مادر روضه خوانی میکند
مهدی صاحب زمانِ فاطمه
گوید از کوچه از آن سیلیِ سرد
از همان اشکِ روان فاطمه
گوید از میخ و در و دیوار و دود
علتِ قدِ کمانِ فاطمه
چون بقیع آید به خاطر میرسد
نیمه شب جسمِ جوانِ فاطمه
نالهها پر میکشد وقتی که او
گوید از قبرِ نهانِ فاطمه
عزادار
دلِ مهدی عزادارِ مدینه ست
دو چشمانش گرفتارِ مدینه ست
دلش سوزد به حال زار مادر
که مادرِ عشقِ بیمارِ مدینه ست
دل مهدی هزاران درد دارد
ولی نیمی از آن کارِ مدینه ست
بنالد از غم هجران مادر
که دفنش در شبِ تارِ مدینه ست
گهی بر غربت بابا بگرید
گهی گریان دلدارِ مدینه ست
گهی آهی کشد با ذکر زهرا
دلیلش درد و آزارِ مدینه ست
گهی در کوچهها در کُنجِ دیوار
به فکرِ روزِ غمبارِ مدینه ست
کنار بستر مادر نشیند
خودش هر شب پرستارِ مدینه ست
وارث
وارث پیغمبری تسلیت تسلیت
نورِ دلِ حیدری تسلیت تسلیت
وقت قیامت شده ای گلِ فاطمه
منتقمِ مادری تسلیت تسلیت
فصلِ غمِ مادر و آتشین نالهات
مهدی غم پروری تسلیت تسلیت
گریه کنی پای هر روضهی مادرت
خون به دلت میبری تسلیت تسلیت
خیمه نشین! مادرت منتظر مانده است
نورِ دلِ کوثری تسلیت تسلیت
قدرتِ اشکم بده تا که غوغا کنم
از تو کنم دلبری تسلیت تسلیت
کی تو میآیی نگویند که بیصاحبیم؟
ای که تو تاج سری تسلیت تسلیت
ظهور
گریهکنای فاطمه، فاطمه یه پسر داره
که نیمه شبها تو بقیع، صورت رو خاکا میزاره
میگه مادر قربونتم، یه عمریه گریونتم
فدای غصههات بشم، خودم بلا گردونتم
مادر میدونم یه روزی، به زخم تو نمک زدند
تو کوچههای مدینه، یه روز تو رو کتک زدند
مادر دلم خیلی خونه، اشک میریزم دونه دونه
واسه عمو محسن خود، زار میزنم غریبونه
من میدونم که عاقبت، ضرب عدو اثر گذاشت
چی کشیدی اون لحظه که، تو رو به پشت در گذاشت
کوچه و میخ و سیلی و فدک برام دردِ همه
چهل تا مردِ جنگی و یه حیدر و یه فاطمه
مادرِ مهربون من، پیر شدهی جوون من
کی میشه من ظهور کنم تا که بشی مهمون من
تدریس
بس مصیبت بر سر ساقی کوثر رفته بود
صبرِ بانو روزهای آتشین سر رفته بود
از مدینه خسته و با مردمش بیگانه شد
پس برای گریه کردن جای دیگر رفته بود
خواست تا دشمن بفهمد اصلِ دین بییار نیست
بهرِ تدریس عدو زهرا دمِ در رفته بود
دید در مسجد نماز بیولایت خوانده شد
با دو دستِ پر ز نفرین پیش داور رفته بود
بیبیِ ما حامی اصلاح امّت بود و بس
شرح سیلی را اگر میگفت حیدر رفته بود!
کودکان فاطمه وقتی به منزل آمدند
خانه گریان بود و از این خانه مادر رفته بود
آسمان میگفت حیدر بعدِ زهرا پیر شد
بس مصیبت بر سر ساقی کوثر رفته بود
مادر و کوچه
آن دختری که مانده به دل ماتمِ پدر
آیا روا بُوَد که بماند به پشتِ در؟
آن مادری که غنچه گرفته به زیرِ پر
آیا سزد که کشته شود نازنین پسر؟
آن همسری که بهرِ حمایت شده به بر
آیا زدن به بازوی او ضربهی شرر؟
ما حامیِ پیمبر و زهرای اطهریم
دنبالِ ضاربین گلِ عشقِ حیدریم
آن حیدری که خانه نشینش نمودهاند
آخر چرا به غصه قرینش نمودهاند؟
هیزم شروع جنگ و کمینش نمودهاند؟
از داغ فاطمه چو حزینش نمودهاند؟
از چه جفا به یاس غمینش نمودهاند؟
در بین کوچه نقشِ زمینش نمودهاند؟
ما جانثارِ مادرِ ساداتِ کوثریم
ما دشمنان قاتلِ بیشرمِ مادریم
دردِ نهفتهی دلِ ما را دوا کنید
ما را به کوچههای مدینه رها کنید
ما را ز عطرِ یاسِ علی با صفا کنید
با روضههای مادر و کوچه صدا کنید
آندم نگه به دیدن آن عقدهها کنید
آن جا نظر به صورتِ نیلیِ ما کنید
ما کشتگان چادرِ خاکیِ بر سریم
دیوانگان کوچهی یاس و صنوبریم
بیحرمتی
در میانِ کوچهها دشمنی از سر گرفت
شعلهی این دشمنی دامنِ حیدر گرفت
حرفِ هیزم میزدند دشمنانِ ذوالفقار
آتش این دشمنی ناگهان بر در گرفت
آمدش تا پشتِ در فاتح قلبِ علی
او سراغ از لحظهی مرگِ پیغمبر گرفت
بر سؤالش ضربهی خشم دشمن شد جواب
کِشتی آلِ نبی ناگهان لنگر گرفت
دست زهرا چون علی تا که با هم بسته شد
بین آن دیوار و در بر زمین بستر گرفت
مردمان بیوفا شاهد این ماجرا
وای از وقتی که دل، دامنِ دلبر گرفت
دستِ دل گر خسته بود، پهلویش بشکسته بود
از برای یاریاش قوّتی دیگر گرفت
دشمن و ضرب و غلاف، فاطمه گرم طواف
ضربهای زد قدرت از بازوی کوثر گرفت
عشق زهرا را عدو تا به مسجد میکشید
فاطمه مشغول شد، حاجت از داور گرفت
لرزه بر عرش آمد و آسمان غرش نمود
حول و حوش فاطمه عالمی محور گرفت
هر قنوت فاطمه مملو از نفرین که شد
شافع عالم علی، دستِ آن یاور گرفت
فطرس از این غصهها شد غمینِ فاطمه
زیرِ پلکان دیدمش اشکِ چشمِ تر گرفت
اشک
آن شب که اشکِ سرخِ ستاره روان گرفت
از هق هقِ فرشته گلوی زمان گرفت
در بیت الاحترامِ نبی زوجِ دخترش
دستی به آب و دستِ دگر آسمان گرفت
ناگه نشست بالِ علی بر حریمِ درد
آتش به یک اشاره دلِ کهکشان گرفت
وقتی کفن ارادهی احرامِ گل نمود
غم چنگِ خود به سلسلهی کودکان گرفت
پروانهها به شمع جوان بوسه میزدند
کاین لحظه قلبِ خالقِ کلِ جهان گرفت
تا جبرئیل شهپرِخود را به رخ کشید
پر را به گردِ کودکِ خود آن جوان گرفت
آمد ندا که کودک و مادر جدا شوند
این صحنه خون ز چشمِ همه عرشیان گرفت
بر دوش باغبان گلِ یاسی شکسته بود
تابوت قد کمان شده را قد کمان گرفت
فطرس اگر که سر به گریبان نهاد و سوخت
شاید شود زیارت قبرِ نهان گرفت
بقیع
کی میشه تو مدینه پر بزنم زاری کنم
با صدای نالههام آقامون و یاری کنم
تا که اسمِ بقیع و به روی لبهام میآرم
غربتِ مادرش و به یاد مولام میآرم
اگه من برم بقیع با اشک و حسرت مینالم
خودم و مثل کبوتراش رو خاکا میمالم
دور قبرای خاکی کبوترا پر میزنند
دنبالِ یه قبر مخفی هر کجا سر میزنند
شنیدم شب که میشه چراغاشون خاموش میشن
زائرا پشت همون پنجرهها بیهوش میشن
نیمهی شبها تو بقیع صدای نالهای میآد
میون قبرا یکی زار میزنه خیلی زیاد
میگه غربتِ کوچه میزنه آتیشم مادر
یه روزی خودم میآم منتقمت میشم مادر
یاس
یاس یعنی بوی دل، بوی بهشت
یاس یعنی فاطمه، حیدر سرشت
یاس یعنی کمترین عمرِ جهان
یاس یعنی مادرِ صاحب زمان
یاس یعنی کوچه و آه و شرر
یک گل و یک غنچه با هم پشتِ در
یاس یعنی قوّتِ دستِ علی
هستِ او پیوسته با هستِ علی
یاس یعنی خانه داری نوجوان
مادری افتاده حال و نیمه جان
یاس یعنی شانه بر موی حجاب
ناله در بیداری و در وقت خواب
یاس یعنی حیدر و غسل و کفن
اشکِ چشمِ زینب و آه حسن
یاس یعنی یا حسینِ زیرِ لب
بوسه بر زیر گلویی نیمه شب
یاس یعنی مهدی و وقتِ ظهور
انتقام از غاصبین پر غرور
یاس یعنی انتقام از عاملین
سیلی محکم به روی قاتلین
یاس یعنی ما مدینه میرویم
با امیرِ بیقرینه میرویم
غروب
مادری دارم که چشماش پر اشکِ نابه
مادری دارم که دلها زِ غمش کبابه
مادری دارم که عالم مثِ اون ندیده
مادری دارم عدو غم به رخش کشیده
مادرم از غم دنیا شده زار و خسته
مادرم پشت درِ سوختهی غم نشسته
مادرم دیده علی رو با دو دستِ بسته
مادرم رفت کمکش با پهلوی شکسته
مادر از دست مدینه غصهها چشیده
مادر از ضربِ لگد دردِ زیاد کشیده
مادرم تنگِ غروب بود که پیشِ خدا رفت
نیمه شب غریبونه از پیش بچهها رفت
ذوالفقار
فاطمه یعنی نبی را مادری
فاطمه یعنی گلِ پیغمبری
فاطمه یعنی مددکارِ علی
همسرِ شیرِ خدا یارِ علی
فاطمه یعنی غمت، یابن الحسن
سوز و آه و ماتمت، یابن الحسن
فاطمه یعنی صدای نالهات
مادرِ مظلومِ هجده سالهات
فاطمه یعنی علی را بیقرار
اولین تیغ از دو تیغ ذوالفقار
فاطمه یعنی جمالِ نیلیاش
زد عدو در بین کوچه سیلیاش
فاطمه یعنی که پهلویش شکست
در میان کوچه یک باره نشست
فاطمه یعنی علی دادم برس
فضه افتادم به فریادم برس
فاطمه یعنی کبودی بر بدن
مانده زخمِ میخ در بر روی تن
فاطمه یعنی همه گریان او
جان فطرس دم به دم قربان او
کوثر
به آیه آیهی کوثر قسم که کوثر رفت
امانتِ ثقلینیِ آن پیمبر رفت
امانتی که صدف بود و محسنش درّ بود
به ضربِ کینهی دشمن ز پیشِ دلبر رفت
چرا نشست علی و فقط چرا زهرا
در آن زمانهی فتنه به پشت آن در رفت؟
چو امر فاطمه، امر نبی و الله ست
به امر فاطمه حیدر نشست و یاور رفت
به وقت دفن بهارش علی به خود میگفت
خزان شدم به خدا افتخارِ حیدر رفت
شب است و آه علی همنشینِ این چاه است
میان چاه بگوید یگانه همسر رفت
شنید فطرس و افتاد از سماء بر خاک
حسین تا که به گریه بگفت مادر رفت
بیمادری
وای از غم بیمادری یه دردِ که بی درمونه
حتی به فکرشم بودن جون و تن و میلرزونه
وای از دلِ بیمادرا که زیرِ خاکِ گلشون
مادر دارا رو میبینند چقدر میسوزه دلشون
تا آخر عمر بیمادر ذکرِ مادر رو لبهاشه
خدا کنه کنارمون کسی بیمادر نباشه
اما بدون تو جمع ما غریب ترین بیمادراست
میدونی اسم اون چیه مهدیِ آلِ مصطفاست
قربون اون شالِ عزا، اشکای دونه دونهات
شما بیا روضه بخون، که ما بشیم دیونهات
بگو چطور مادرتون، تو کوچه پژمرده شده؟
به پشت در تو آتیشا، چطور لگد خورده شده؟
بگو چطور تو مدینه، خون به دلِ زهرا زدند؟
لحظهی غسلِ تن اون، غم به دلِ مولا زدند؟
بگو چطور به روی یاس، رنگِ غم و نیلی کشید؟
تو کوچههای بی کسی، به صورتش سیلی کشید؟
بگو برامون بدونیم، تو سینهتون چه غصههاست؟
آقا به ما نشون بده که قبرِ مادرت کجاست؟
غسل
بریز ای اشکِ سرخابی
در این یلدای بیتابی
به جسم یاسِ من آبی
ولی آهسته آهسته
* * *
خدا، قوّت بده حیدر
کنار یاس و نیلوفر
بگرید ساعتی دیگر
ولی آهسته آهسته
* * *
خدا، این خسته آهویم
شکسته پر، پرستویم
به آب غصه میشویم
ولی آهسته آهسته
* * *
کنم حس، درد پهلویش
چه سوزان، نیلیِ رویش
بگویم شرح بازویش
ولی آهسته آهسته
* * *
غم نامردمان کُشتم
خدایا این زمان کُشتم
نگاه کودکان کُشتم
ولی آهسته آهسته
دردِ دل
ای همسرِ مظلومهی جوونم
مرو تو ای شکستهی صبورم
شام سیاه قلبم و سحر کن
خیز و دوباره بر علی نظر کن
زهرا ببین همچون تو قد شکستم
کنارِ بسترت غمین نشستم
* * *
زینب نشسته تو چشاش ستاره
روی لبش امّ یجیب و داره
میگه ببین، من زینبِ تو هستم
یه وقت نشه مادر بری ز دستم
یه کم نگاه به چشمای ترم کن
چادرِ خاکی تو بیار سرم کن
سخن بگو دلم آروم نداره
* * *
بی تو حسین سر به دیوار میذاره
حرفای زینبم پر از شراره
زهرا ببین حسن چطور میباره
درد دلاش عالم رو میسوزونه
خاطرههاش کرده دل و دیونه
شاهدِ حال و احوالِ تو بوده
میگه تو کوچه دنبالِ تو بوده
نگفتی زهرا کی تو رو کتک زد؟
کی چنگ به اون قبالهی فدک زد؟
* * *
یه کم نگاه به چشمای حسین کن
یه لحظه گوش به حرفای حسین کن
حسین میگه مادر چه مهربونی
من میدونم چرا شدی کمونی
مادر من قشنگترین بهارم
میخوام برم سجادهات و بیارم
بعد تو سینهام رو غم میگیره
مادر! حسین از غمِ تو میمیره
کی دوباره کنارِ من میآیی؟
گفتی میآم میبینمت یه جایی!
اشعار نو
در حال آماده سازی ...
ذکر و سرود
بستر نشین
ای بانوی بستر نشین
گلبرگ یاسِ خورده چین
زهرا منم یارت ـ حیدر پرستارت
بر دیده ژاله میکنی
وقتی که ناله میکنی
ای یار دلْ خسته ـ چشمت شده بسته
بی تو کجا حیدر ـ دلِ مضطر
رود یک لحظه غم حاشا کند
بی تو به پیشِ کی ـ رود حیدر
غمِ دل را چگونه وا کند
ای آنکه حرف از وقت رفتن میزنی
آتش به پای باغ و گلشن میزنی
با قد خم با روی نیلی اینچنین
دشنه به قلبِ خستهی من میزنی (2)
یا فاطمه ـ یا فاطمه (4)
* * *
آبم مکن با خندهات
گشته علی شرمندهات
ای گلشنِ حیدر ـ جان و تنِ حیدر
در جامِ چشمانت ببین
چین و چروک این جبین
از نالههای توست ـ حیدر فدای توست
با این محبتها، تو ای زهرا
غمِ حیدر چنین افزون مکن
بنما کمی ناله، کمی زاری
به سینه عقده را مدفون مکن
بی تو چه سازم در جهان شمعِ دلم
چون میشود با رفتنت غم حاصلم
پروانهی روی تو حیدر بی کس است
پیشم بمان و تا حل شود این مشکلم
یا فاطمه ـ یا فاطمه (4)
کاشانه
ای مدینه یاس باغ خانهام کو؟
یاور من گرمی کاشانهام کو؟
دست من در کوچه بستی
شاخهی یاسم شکستی
بر تماشایم نشستی
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (2)
دیدهام در حالِ غسل او شبانه
جای میخ و جای سیلی، تازیانه
غسلِ جسمش میدهم او را شبانه
کُشته من را نالههای کودکانه
بارالها یاورم کو؟
دیدهام نیلی شده رو
دست من خورده به پهلو
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (2)
یار من با رفتنش پیرم نموده
از مدینه تا ابد سیرم نموده
ای مدینه من دگر زهرا ندارم
از فراقش سر به چاهِ غم گذارم
غصه در جانم نهان بود
یاسِ من خیلی جوان بود
در جوانی قد کمان بود
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (2)
ای مدینه دیدی آخر ناله کردم
نالهها بر یارِ هجده ساله کردم
ای مدینه آمدی با دشمنانم
بردی آخر فاطمه یارِ جوانم
وای از این دور و زمانه
بسترش در بین خانه
کرده اشکم را روانه
یار و یاور فاطمه ـ یاسِ پرپر فاطمه (2)
دعا
زهرا دعا کن ای یاسِ خونه
حیدرِ خسته ـ تا بعدِ غسلت ـ زنده نمونه (زهرا دعا کن)
حالا میدونم ـ یارِ جونم
چرا تو از چشمای حیدر رو گرفتی
شبا به وقتِ ـ نمازِ وِترِت
میشستی و دستی به پهلو میگرفتی
وایِ من از گرفتن رو
علی و خونِ زخمِ پهلو
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)
اسماء مریز آب ـ که بیقرارم
من نمیتونم ـ خونهایپهلو ـ رو بند بیارم (اسماءمریزآب)
دستای لرزون ـ چشمای گریون
یکی برا زهرای من کفن بیاره
شدم پریشون ـ مثلِ یه مجنون
وقت کفن چشمای زینب نمیزاره
آستینا رو دهن بگیرید
دستْ رو چشِ حسن بگیرید
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)
ای کودکانم ـ همه بیایید
با مادر خود ـ لحظهی آخر ـ وداع نمایید (همه بیایید)
وای از دلِ شب ـ غش کرده زینب
حسین داره چشمای کوثر و میبوسه
دستای زهرا ـ رو شونههاشون
حسن داره دستای مادر و میبوسه
خدا میدونه چی کشیدم
وقتی که این وداع رو دیدم
زهرای حیدر (2) زهرای حیدر (3)
جنون
قنفذ الهی خوش نبینی
از هر چه ظالم بوده تو ظالم ترینی (وای ـ ظالم ترینی)
از جمع ما بردی گلی را
شد کار بابایم دگر خانه نشینی (وای ـ خانه نشینی)
نفرین به تو کردی جفا بر هستِ مادر ـ هستِ مادر
با ضربهای بردی رمق از دستِ مادر ـ دست مادر
پهلو شکسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)
در کوچهها کارم جنون شد
از ضربِسیلیچشمِ مادرغرقِخونشد (وای ـ غرقِخونشد)
دست عدو از بس قوی بود
روپوش مادر از گلِ رویش برون شد ( وای ـ برون شد)
بهرِ کمک خود را به سویش میکشاندم ـ میکشاندم
پنهان ز بابا چادرش را میتکاندم ـ میتکاندم
پهلو شکسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)
از شدت آن ضربِ سیلی
رخسارهی من هم پر از شور و شرر شد (وای ـ شرر شد)
اما بگویم از صدایش
گوش ملائک با صدایش جمله کر شد (وای ـ جمله کر شد)
وای من از آن کوچهها و روی نیلی ـ روی نیلی
من هم زمین افتادم از آن ضربِ سیلی ـ ضربِ سیلی
پهلو شکسته مادر من ـ مادرِ من، مادرِ من (2)
یاد
یاد علی نمیره
وقتی شدی ز ناله
زهرا تو خاموش
گفتی به من علی جان
هرگز نشه حسینِ
زارم فراموش
زهرای مهربونم ـ ای یاسِ لالهگونم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)
اشکای کودکانت
سرچشمه گیرد از این
اشکِ روونم
بیتو چگونه حیدر
با کودکان بسازد
یارِ جوونم
وای از دلِ پریشم ـ زهرا مرو ز پیشم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)
داری میون خونه
ای یاسِ بی نشونه
صدها نشونه
زهرا دعا کن حیدر
با خاطرات خونه
زنده نمونه
بعد از تو ای نیازم ـ با گریهها چه سازم (2)
یا فاطمه یا زهرا (4)
دیدار
حالا که چشمام کاسهی خونه
کنارِ جسمم مادرِ گریون و قد کمونه (قدش کمونه)
خون ها رو پاک کن ـ از صورت من
تا که تو رو ببینم ای مادر خسته
بگو برایم ـ که من بدونم
کی بوده که پهلوی مادر و شکسته
بوی تو بوی یاسه مادر
غمخوار تو عباسه مادر
* * *
وقتی شنیدم شهر مدینه
جفا نموده به مادرِ من دشمنِ کینه (دشمنِ کینه)
گردیده نیلی ـ با ضربِ سیلی
صورتت و مادرِ من پیش داداشم
خوبه که چشمام روت و نبینه
کاشکی مادر بمیرم و کاشکی نباشم
کاشکی میشد دورت بگردم
دو دستم و سپر میکردم
شرر
زهرا تو همه بود و نبود حیدری
زهرا تو گلِ یاسِ کبودِ حیدری
* * *
سرشکِ غم به دامانم
شرر افتاده بر جانم
بدان که بعدِ تو زهرا
چو مردی خانه ویرانم
* * *
ز هجرت ناله دارم من
غمِ آلاله دارم من
به برگِ زخمیِ جسمت
هزاران ژاله دارم
* * *
چه سازم با دلِ خونم
امان از حالِ اکنونم
شب و صحرا و تنهایی
تو لیلی من چو مجنونم
زخم
یارب به چشمانم ـ اشکِ غم جاریست ـ میرود یارم مظلومه زهرا
قلبم شده زخمی ـ زخمِ من کاریست ـ میرود یارم مظلومه زهرا
احساسِ حیدر
الماسِ حیدر
ای یاسِ حیدر ـ ای یاسِ حیدر
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا (2)
میسوزم از داغت ـ کنجِ این خانه ـ همچو پروانه مظلومه زهرا
هجرت دل من را ـ کرده ویرانه ـ عشقِ دردانه مظلومه زهرا
ناهید حیدر
خورشید حیدر
امیدِ حیدر ـ امیدِ حیدر
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا (2)
هر جا که دیدم من ـ یادگاریت ـ جای زاریت گریان شدم من
دیدم بهپشتدر ـ قطرههایخون ـ میخِ در گلگون نالان شدم من
دستم کشیدم بر ـ زخمِ بازویت ـ زخمِ پهلویت اشکم روان شد
غسل وکفنکردم ـ تاکه آن رویت ـ رویِ نیلیات عمرم خزان شد
هستی تو آهم
بودی پناهم
ای تکیه گاهم ـ ای تکیهگام
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا (2)
هستی به من دادی ـ مرغِ زیبایم ـ یارِ غمهایم با یک تکلّم
از من نهان کردی ـ نالههایت را ـ غصههایت را با یک تبّسم
ای یارِ شیرینم ـ بی تو دلگیرم ـ بی تو میمیرم طاقت ندارم
در وقتِ غسل تو ـ ناله شد کارم ـ روی خاکِ غم سر میگذارم
ای دلبرِ من
تاجِ سرِ من
ای یاورِ من ـ ای یاورِ من
مظلومه زهرا ـ مظلومه زهرا (2)
عشق
عشقِ سیلی خوردهام خیز و تماشا کن
سفرهی دردِ دلت را با علی وا کن
من که صورت روی خاکم
حیدرم ای عشقِ پاکم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
مرهمی بر جان و بر چشمِ ترم بودی
بهترین یارم تو زهرا همسرم بودی
رفتهای ای مرغِ کویم
با فراقت روبرویم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
از زمانی که تو رفتی کارِ من افسوس
جان حیدر جای بابا محسنم را بوس
ای امیدِ زندگانی
قد خمیدی در جوانی
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
بعد تو شد چاهِ غم مرهم به هر رازم
کودکانت را چه گویم با غمت سازم
ای بهارِ در خزانم
روشنیِ آشیانم
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
ای پرستویی که بی من پر کشان رفتی
هست حیدر بودی و از دستِ آن رفتی
هجر یارم مشکلم شد
مرگ زهرا حاصلم شد
فاطمه جان ـ فاطمه جان(2)
نشکفته پرپر
ای نشکفته پرپرم ـ ای سربازِ حیدرم
اولین فداییام ـ تنها رفتی از برم
از من جدا شدی محسن
از غم رها شدی محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
سردار حمایتی ـ حامیِ ولایتی
داری از فشارِ در ـ پیشِ حق شکایتی
ای التماسِ من محسن
ای غنچهْ یاسِ من محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
ای محرم به راز من ـ مرغِ عشقِ نازِ من
از داغت ز چشم خود ـ خون بارم نیازِ من
گرمیِ جانِ من محسن
ای همزبانِ من محسن
طفلِ ـ شهیدِ ـ فاطمه ـ محسنم (2)
بی تو عمرِ من تباه ـ رفتی ای تو تکیهگاه
از چه رو شدی خزان ـ ای گلگونِ بیگناه
سوزم ز داغ تو محسن
وای از فراق تو محسن
طفلِ شهیدِ فاطمه محسنم (2)
مهتاب
زهرا مادرِ تازه جوانم مرو
زهرا گلِ یاس قد کمانم مرو
* * *
مادرم دوای دردم
عمرم و نذر تو کردم
مرو از پیش حسینت
تا که من دورت بگردم
* * *
مادرم ای بینظیرم
ماه و مهتاب منیرم
اگه تو بری ز پیشم
بی تو تنهایی میمیرم
* * *
تویی آیینهی پاکی
مثِ خورشید تابناکی
من میگم همه بدونند
چادرت چادرِ خاکی
* * *
مادرم خیلی جوونی
با مدینه مهربونی
ولی مزدِ تو همین بود
که بشه قدت کمونی
* * *
یادته تو خونه بودیم
کُنج آشیونه بودیم
همگی مشغول اشکِ
سردِ دونه دونه بودیم
در و آتشی که دیدیم
غم عالم و چشیدیم
تو رو از پشت همون در
چطوری بیرون کشیدیم
نگاه
مهربان مادر ـ ای جوان مادر ـ ناتوان مادر ـ قد کمان مادر
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
آمدی خوابم ـ ای تو مهتابم ـ دادی از دستت ـ لحظهای آبم
لرزشِ دستت ـ کرده ویرانم ـ خون به چشمانم ـ بی تو بیتابم
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
گفتهای هر شب ـ ای تو بسته لب ـ دردِ دلهایت ـ با دلِ زینب
آمدی امشب ـ تا به من گویی ـ از غمِ کوچه ـ شرحِ تاب و تب
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
از غمت نالم ـ مادرِ عالم ـ من ز هجرانت ـ این شده حالم
همرهت مادر ـ رفته آمالم ـ در قفس مانده ـ بی پر و بالم
مادرم زهرا ـ مادرم زهرا (2)
آشیانه
قلب مرا شکستی یاسِ کبودم
رفتی ز آشیانه بود و نبودم
بانوی خسته ـ پهلو شکسته ـ در خون نشسته
زهرای اطهر ـ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
بر روی درب خانه از تو نشانه
هر شب حسینِ زارت دارد بهانه
روح و روانم ـ یارِ جوانم ـ بردی توانم
زهرای اطهر ـ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
شبها به روی قبرت سر میگذارم
بنگر که بعد هجرت جانی ندارم
هم آشیانم ـ ای مهربانم ـ بی تو خزانم
زهرای اطهر ـ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
رفتی ستارهی من از آسمانم
بعد از تو من نخواهم زنده بمانم
ای نوبهارم ـ داغ تو دارم ـ دل بی قرارم
زهرای اطهر ـ زهرای اطهر ـ زهرای اطهر (3)
نظر
زهرا نظر کن بر حالِ زارم
از هجرِ رویت من بیقرارم
گشته مدینه نالان ز داغت
در بینِ کوچه گیرم سراغت
مظلومه زهرا(3)
رفتی ز پیشم با رویِ نیلی
بر من نگفتی از ضربِ سیلی
هرگز نگفتی از دردِ پهلو
برخیز و یک دم از غربتت گو
مظلومه زهرا(3)
طفلانِ گریان در کُنجِ خانه
هر دم بگیرند مادر بهانه
طاقت ندارم ای بهترینم
این گونه خسته جسمت ببینم
مظلومه زهرا(3)
بین کودکانت سر در گریبان
در پای بستر زینب پریشان
ذکر حسن شد مظلومه مادر
قلبِ حسینت گردیده مضطر
مظلومه زهرا(3)
زهرا چگونه گشتی تو پرپر
بنگر که حیدر با دیدهی تر
سجادهی تو چون گل ببوید
از خاطراتت با خود بگوید
مظلومه زهرا(3)
صفا
مادر مهربونم کجایی کجایی
مادر دردِت به جونم کجایی کجایی
ای شمس آسمونم کجایی کجایی
مادرِ قد کمونم کجایی کجایی
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)
رفتی تو ای تمومِ وجودم ز خانه
بی تو صفا نداره دگر آشیانه
هرگز یادم نرفته شبِ تارِ کوچه
بی تو سر میگذارم به دیوارِ کوچه
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)
امشب دلم ز داغت به ماتم نشسته
بابا جسمت بشوید ولی چشمِ بسته
دیدی آخر جدایی سرانجامِ ما شد
باید که بی صدا از تو مادر جدا شد
مادر مادر ـ وای مادر وای مادر وای مادر (2)
چراغ
شده چراغِ خونه ـ اشکای دونه دونه
دعا کنم بمونی ـ ماهِ نمونه
کتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم
ای همه تار و پودم ـ یاس میان دودم
وقت کفن نمودن ـ کاشکی نبودم
شب است و خانه خاموش ـ فاطمهام کفن پوش
میبرمش شبانه ـ بر سر این دوش
کتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم
بهارِ مهربانی ـ دیگر شده خزانی
یارِ مرا گرفتند ـ در نوجوانی
گرفتهای ز من رو ـ بانوی دست به پهلو
خیز و بگو به حیدر ـ محسن من کو؟
کتاب عشق حیدر(3) فاطمه جانم
نگار
زهرای مهربانم امان از جدایی
بیتو ای قد کمانم ندارم نوایی
ز هجرت کودکانت خراب و نیمهجانند
مدد بنما علی را کجایی؟ کجایی؟
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)
در هر لحظه که یارم تو بودی عزیزم
عشقم، دار و ندارم تو بودی عزیزم
عمرت زهرا خزان شد امان از دلِ من
در این خانه بهارم تو بودی عزیزم
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)
زینب هر دم بنالد ز داغت گلِ من
حسین از من بگیرد سراغت گلِ من
حسن گوید پریشان کنارِ مزارت
رفتی مادر به قربانِ آهت گلِ من
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا ـ یا زهرا(2)
یار
رفتی از برِ علی ـ یاسِ پرپرِ علی ـ زهرا زهرا
اشکِ غم نشسته در ـ چشمانِ ترِ علی ـ زهرا زهرا
ای گلشنِ علی ـ زهرا زهرا
جان و تنِ علی ـ زهرا زهرا
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)
غمخوارِ جوانِ من ـ ای روح و روانِ من ـ زهرا زهرا
رفتی با نبودِ تو ـ گویی رفته جانِ من ـ زهرا زهرا
من میرِ خیبرم ـ اما ای وای
بی یار و یاورم ـ اما ای وای
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)
یارِ لاله گون کفن ـ میگوید ز تو حسن ـ من مینالم
از کوچه شنیدهام ـ از داغِ تو یاسِ من ـ ای آمالم
تنها و بی کسم ـ با طفلانت
خیز و مدد نما ـ من قربانت
زهرای من مرو ـ زهرا زهرا(2)
حسرت
نازنین مادرم ـ گلِ غم پرورم
حالِ زارم ببین ـ تو مرو از برم
فاطمه مادرم (4)
مرغ کاشانهام ـ حسرتِ خانهام
بعد تو پر شده ـ صبرِ پیمانهام
فاطمه مادرم (4)
هر طرف بنگرم ـ سوزد این پیکرم
بی تو این خاطرات ـ میکند مضطرم
فاطمه مادرم (4)
بین دو چشمِ ترم ـ در غمت مادرم
دست مرهم بکش ـ لحظهای بر سرم
فاطمه مادرم (4)
احساس
مادرِ خسته، مادر من
پهلو شکسته، مادر من
به خون نشسته، مادرِ من
ای قد خمیده، مادرم ـ غربت کشیده، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
رفتی ز خانه، ای بهارم
از آشیانه، ای نگارم
چرا شبانه، بی قرارم
ای بود و هستم، مادرم ـ رفتی ز دستم، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
بنگر به طفلِ نورِ عینت
به حالِ زارِ زینبینت
اشک حسن، آهِ حسینت
مادر کجایی، مادرم ـ داد از جدایی، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
چادر خاکی بر سرِ من
سجادهی تو بسترِ من
آتش گرفته پیکرِ من
احساسِ بابا، مادرم ـ ای یاسِ بابا، مادرم
وای مادرم وای ـ مادر من (3)
درد
عشقِ مولا کُنجِ دیوار پشت درِ تنها نشسته
زخم میخ و هجرِ محسن قدِ زهرا را شکسته
تا نگاهش سوی حیدر میرود
بین کوچه بهرِ یاری میدود
بانوی مظلومه زهرا (4)
دردِ پهلو برده از او قدرت و تاب و توانش
دیده حیدر با نگاهش غربتِ یارِ جوانش
چشم مولا بر گلِ پژمردهاش
بنگرد بر عشقِ سیلی خوردهاش
بانوی مظلومه زهرا (4)
میکشانند شیرِ حق را سوی مسجد ظالمانه
جانفشانی مینماید بهر رهبر عاشقانه
فاطمه نورِ دلِ پیغمبر است
فاطمه پروانه دورِ حیدر است
بانوی مظلومه زهرا (4)
میخورد بر جسمِ زهرا ضربههای تازیانه
نالههای قلبِ مولا میکشد هر دم زبانه
فاطمه دین را دلالت میکند
از علی هر دم حمایت میکند
بانوی مظلومه زهرا (4)
شور و بحر طویل
مادر مادر ـ مادرم زهرا (2)
مادری دارم که چشماش پر اشکِ نابه
مادری دارم که دلها زِ غمش کبابه
مادری دارم که عالم مثِ اون ندیده
مادری دارم عدو غم به رخش کشیده
مادرم از غم دنیا شده زار و خسته
مادرم پشت درِ سوختهی غم نشسته
مادرم دیده علی رو با دو دستِ بسته
مادرم رفت کمکش با پهلوی شکسته
مادر از دست مدینه غصهها چشیده
مادر از ضربِ لگد دردِ زیاد کشیده
مادرم تنگِ غروب بود که پیشِ خدا رفت
نیمه شب غریبونه از پیش بچهها رفت
مرو زهرا مادرم ـ مادرِ من (4)
به دلم برات شده مادر میره
از غمش بابا دیگه زمین گیره
حالا که میون دلم عقده دارم
روی جسمِ مادرم سر میزارم
بابام تابوت غم رو دستاشه
رو شونهاش خونهای تازه میپاشه
مدینه خوابه و ما خونجگریم
واسه تشییع مادر در به دریم
مادر وآآآآآی مادر ـ مادر وآآآآی (2)
نیازِ من همینه مادر، یه بار برم مدینه
کبوتر دلِ من یک بار، توی بقیع بشینه
تمومی زندگیم و میدم، برای سفر به مدینه
دو تا چشام و، فدا میکنم، اگر که بقیع و ببینه
* * *
قسم به پهلوی بشکسته، خمارِ کوچه منم
تو کوچههای مدینه من، به صورتم میزنم
میگم تا ابد، همیشه منم، قسم به مدینه غلامَت
صدا میزنم، که قاتلِ قنفذم به خدا تا قیامت
یا فاطمه یا زهرا ـ یا زهرا (2)
از اون اوّل که خود را شناختم
نام زهرا روی لبم بود
از اون اوّل که دل را میساختم
عشقِ زهرا تاب و تبم بود
* * *
تا میآد فاطمه دلِ من
میشه مرغِ دیونهی تو
کوچه کوچه میگردم پیِ یک
بزم عزا خونهی تو
روضهخون روضههاش وقتی یادِ
غمِ مادر تا که میخونه
یادِ اشکِ حسن بینِ کوچه
دل و جونم رو میسوزونه
* * *
روضهخون تا که میگه مدینه
یادی از ضرب سیلی میشه
خیلی هستند تو روضه میبینم
صورت اونها نیلی میشه
وقتی میگن که محسن تمامِ
وجودم غرقِ ناله میشه
روضهاش و تا میخونند روضهی
علی اصغر حواله میشه
مرو زهرا ـ مرو زهرا (4)
بریز اسماء کمی آبی، به رنگ آه و بیتابی
در این یلدای مهتابی، ولی آهسته آهسته
بده مهلت بر این حیدر، که گشته واله و مضطر
بگرید پای این پیکر، ولی آهسته آهسته
بگریید ای عزیزانم، بر این دستان لرزانم
بر این شامِ غریبانم، ولی آهسته آهسته
بیا زینب، بیا جانم، حسین ای دیده گریانم
حسن شمع شبستانم، ولی آهسته آهسته
نگاهی با دو چشمِ تر، نما بر پیکر مادر
بنالید ای گلان یک سر، ولی آهسته آهسته
ببین پهلوی بشکسته، ببین جسمِ کفن بسته
ببین زهرا دل خسته، ولی آهسته آهسته
بَرَم او را بر این شانه، به دلْ خونی از این خانه
به این حالی غریبانه، ولی آهسته آهسته
یا فاطمه ـ یا فاطمه(2)
من
دیدهام غم دیدهای، دوران ماتم دیدهای، من دیدهام که همسرم، آمد به
کوچه در برم، بر گردنم بندی ز کین، افتاد و زهرا بر زمین، از من حمایت
مینمود، حفظِ ولایت مینمود، من دیدهام مسمارِ در، گردیده خونین چون
جگر، شنیدهام صد نالهای، از یارِ هجده سالهای، من دیدهام طفلان
زار، از هجرِ مادر بی قرار، من دیدهام که نیمه شب، دارد زنی قرآن به
لب، من دیدهام که فاطمه، گردیده عمرش خاتمه، بنگر علی شد بیپناه،
دارد به سینه سوز و آه، خورده گره در کارِ من، زهرا مدد ای یارِ من
سیدتی یا فاطمه(س)
مادرِ
زینب، مادرِ سادات، همسرِ مولا، قبلهی حاجات، یارِ ولایت، اصل روایات،
بانوی عصمت، روحِ زیارات، به پشت در شد، چه عاشقانه، پرپرِ و افتاد، با یک
جوانه، میان کوچه، تا شد روانه، دست عدویش، به تازیانه، تمام عشقش، میانِ
خانه، تمام فکرش، به یک نشانه، نام یکی بود، تو این زمانه، ذکر لبش بود،
چه عارفانه، دلش همیشه، غرقِ بهانه، به خون نوشتش، چنین ترانه، تو هر دو
دنیا، علی یگانه، علی بهانه، علی ترانه، علی زمانه، علی مکانه، علی جهانه،
علی علی علی ...
وای مادر
مهدی
که روز و شب میگه وای مادر، حسین میگه زینب میگه وای مادر، کوچه که با
حسن میگه وای مادر، شیعه به تاب و تب میگه، بقیع غصهها میگه وای مادر،
مدینه با نوا میگه وای مادر، چهار گوشهی کعبه میگه وای مادر، پیمبر خدا
میگه وای مادر، هر دلِ آشنا میگه وای مادر، زمین میگه سما میگه وای
مادر، سینهی عاشقا میگه وای مادر، آه سوخته دلا میگه وای مادر، سردابِ
سامرا میگه وای مادر، به حق که نینوا میگه وای مادر، حسین به کربلا
میگه وای مادر ...
ای منتقمِ مادر ـ ای منتقمِ مادر (2)
ای وارثِ پیغمبر، امیدِ دلِ حیدر
ما منتظرت هستیم، ای منتقمِ مادر
* * *
عمری که به پایان شد، جان بیتو چه حیران شد
این سینه پریشان شد، وقتِ غمِ جانان شد
دلها همه نالان شد، غمها چه فراوان شد
از روضهی تو مولا، کی واله و گریان شد؟
* * *
شد فصل سرشکِ غم، کارِ همه شد ماتم
ممنون ز تو ای مولا، دادی به عزا راهم
با سلام
بیش از 100 تا شعر در مورد فاطمیه رو در این فایل doc که با نرم افزار واژه پرداز word باز میشه رو در لینک زیر قرار دادم امیدوارم که مفید فایده واقع بشه.
ما رو هم از دعای خیرتون بی نصیب نکنین.
یا علی