روزه شو با بوسه به روی مهتاب ، افطار می کنه حیدر امشب
ستاره می باره از دل ابرا ، فاطمه شده مادر امشب
آئینة تمام نمای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه
دلیل داره اسم قشنگِ آقام ، آخه امام حسن خدای حُسنه
داره می گه فرشته ، تو شیدایی عالم
قربون اونکه نوشت ، اسمت و روی بالم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صفین معرکة رشادتای ، این دلاور پهلوونه
صدای ضجّة دشمن بلنده ، وقتایی که رجز می خونه
الله و اکبر از اون قد و قامت ، موج می زنه توی چشاش رشادت
وقتی شمشیر می چرخونه تو دستاش ، تو معرکه به پا می شه قیامت
فاتح جنگ و میدون ، کیه جز اشجع الناس
شاگرد رزم حیدر ، استاد رزم عباس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب داریم می ریم به خونه ای که ، شب و روز کرامت مقیمه
سر کشیدن به خونة یتیما ، کار اون آقای کریمه
چقدر داره دلم به اسمش عادت ، چقدر حسن حسن داره حلاوت
ازدحام می شه پشت در خونه ، وقتی که قرآن می کنه تلاوت
از بسکه دلربائه ، صدای آسمونیش
مدینه خاطره ها ، داره از مهربونیش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا گواهه تو تموم عالم ، زبونزد شده حلم و صبرت
قربون بال اون کبوترا که ، خاکی می شن کنار قبرت
می سازیم اون روزی که تو می دونی ، برای اون قبرای بی نشونی
یه گنبد طلایی مثل خورشید ، با دو تا گلدستة آسمونی
با این دلای عاشق ، برات ضریح می سازیم
تا قیام قیامت ، به آقائیت می نازیم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امشب منم گدای اون آقا که ، گدای دستاشه کرامت
امید دارم از آقامون بگیرم ، من برات دو تا زیارت
امشب شب اجابت دعائه ، یا شب پرکشید دلائه
مرغ دلم تو بین الحرمینِ صحن بقیع و صحن کربلائه
خدا می دونه دلم ، دیگه آروم نمی شه
تا که بغل نگیرم ، اون ضریح شش گوشه
از مشرق سعادت و نور ، خورشید دلها سر می زنه
قلبم به شوق نیمه نگاش ، سمت مدینه پر می زنه
افطار ، می کنه دلدار ، روزه ششو با بوسه به روی ماهش
با یه نگاهش ، برده دل از باباش
مادر ، قنداقه در بر ، به روی آتیش می سوزونه اسپند
وقتی که لبخند ، می شینه رو لبهاش
ای بهشت من ، یا امام حسن ، به خدا دلدادگیم از قدیمه
غم من چیه ، کم من چیه ، وقتی که آقام اینقده کریمه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
الله و اکبر از یه نگاش ، از هیبت و غرور چشاش
وقتایی که رجز می خونه ، صفین می لرزه با نفساش
نوحه، اوج شکوهه، تکسوار عرصه های نبرده
دلیر و مرده ، شبیه پیغمبر
آقام ، خدای حُسنه ، اون ابتدا و انتهای حُسنه
که با نگاهش ، کرده به پا محشر
روح عالمه ، عشق فاطمه ، شاگرد امیر بدر و حنینه
ماه آسمون ، یل و پهلوون ، علمش به روی دوش حسینه